برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 38
برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 49
چقدر سخته وقتی برات هیچ جایی نمونده به عنوان پناه. هیچ جا نتونی بنویسی چون میدونی که نباید بنویسی... نباید بگی. نباید غم هات رو بگی چون اجازه غمین بودن رو نداری... وبلاگ، کانال؛ اینستا... اینها سر پناه من بودن یه روزی :) ولی توی هیچکدومشون دیگه نمیتونم بنویسم و خودم باشم... دیگه نمیشه...
آخ از غمی که آروم آروم لونه میکنه توی دلت و چون اجازه بیرون اومدن نداره، همونجا میمونه... اونجا زندگی میکنه و بزرگ و بزرگتر میشه :) غم کوچک من... چندسالته؟
سرم از دست می رود......برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 48
برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 69
برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 67
برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 82
دلتنگ اینجا ام. میام زود، میام باز، مینویسم باز، خب؟ :)
سرم از دست می رود......برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 78
برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 62
برام رویا بیاور یاور، این تنها چیزیست که از تو میخواهم، رویا. من بی رویا غرق میشوم، من دارم غرق میشوم یاور، برایم رویا بیاور...
سرم از دست می رود......برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 68
برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 80