سرم از دست می رود...

ساخت وبلاگ
شاید وقتشه منم روزای خوبمو بسازم :) هشتگ سپنتا :) سرم از دست می رود......
ما را در سایت سرم از دست می رود... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 38 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 6:11

کاش دنیا مال من نشه. کاش هیچوقت اختیار بخش بزرگی از جهان رو نداشته باشم، چون میدونم و مطمئنم که یه چیزی بدتر از هیتلر میشم. توی دنیای من تشکیل خونواده ممنوع خواهد بود. ارتباط با دوستان و آشنایان سهمیه خواهد داشت. توی دنیای من یک بچه بعد از متولد شدن سرم از دست می رود......ادامه مطلب
ما را در سایت سرم از دست می رود... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 49 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 6:11

چقدر سخته وقتی برات هیچ جایی نمونده به عنوان پناه. هیچ جا نتونی بنویسی چون میدونی که نباید بنویسی... نباید بگی. نباید غم هات رو بگی چون اجازه غمین بودن رو نداری... وبلاگ، کانال؛ اینستا... اینها سر پناه من بودن یه روزی :) ولی توی هیچکدومشون دیگه نمیتونم بنویسم و خودم باشم... دیگه نمیشه...

آخ از غمی که آروم آروم لونه میکنه توی دلت و چون اجازه بیرون اومدن نداره، همونجا میمونه... اونجا زندگی میکنه و بزرگ و بزرگتر میشه :) غم کوچک من... چندسالته؟

سرم از دست می رود......
ما را در سایت سرم از دست می رود... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 48 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 6:11

من از سلاست دستانشتمام زندگی ام را سوال خواهم کردو در سلامت چشمانشیتیم ماندگیم را تمام خواهم کرد...(براهنی).تا قبل از تو هیچ چیزی معجزه نبود. هیچ چیزِ هیچ چیز.زنده موندن فلانی بعد از سقوط از ساختمون پ سرم از دست می رود......ادامه مطلب
ما را در سایت سرم از دست می رود... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 69 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 21:50

من از ماهیت و حقیقتِ درد خبر ندارم. هربار سعی کردم توی ذهنم ترسیمش کنم، بسته به موقعیت، درد یک شکل خاص به خودش گرفته. این بار اما حس کردم، که درد یک چیز خمیری شکلِ آغشته به جادوی سیاهه. که میتونه خودش سرم از دست می رود......ادامه مطلب
ما را در سایت سرم از دست می رود... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 67 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 21:50

پررنگ ترین آوازی که از بچگیم توی ذهنمه اون آواز محلیه که میخونه:کسی که با کسی دل داد و دل بستبه آسونی نمی تونه کشه دستاگر آمد شدن را ره ببندندهمان راه محبت کی توان بست...معنیشو نمیفهمیدم اون موقعا. دل سرم از دست می رود......ادامه مطلب
ما را در سایت سرم از دست می رود... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 82 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 21:50

دلتنگ اینجا ام. میام زود، میام باز، مینویسم باز، خب؟ :)

سرم از دست می رود......
ما را در سایت سرم از دست می رود... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 78 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 20:44

نبودی یاور، نبودی امشب.به سرم زد، حماقت کردم؛ شاید هم اختیار پاهام را نداشتم، پاهایی که بی دلیل به سمت فرعی سوم قدم برمیداشتند. همان کوچه ی تاریک و دنج، محل قرار عشاق محله!همان جایی که من، سه سال پیشت سرم از دست می رود......ادامه مطلب
ما را در سایت سرم از دست می رود... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 62 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 20:44

برام رویا بیاور یاور، این تنها چیزیست که از تو میخواهم، رویا. من بی رویا  غرق میشوم، من دارم غرق میشوم یاور، برایم رویا بیاور...

سرم از دست می رود......
ما را در سایت سرم از دست می رود... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 68 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 20:44

امروز محکم هلش دادم و سرش داد زدم: حالا که نمیتونی کامل باشی، باید توی همین گهی که هستی بمونی ودست و پا بزنی؟ یه قدم، یه قدم بردار، کامل نشدی به درک، کمالت بخوره تو سرت، تو فقط یه قدم بردار لعنتی!فقط سرم از دست می رود......ادامه مطلب
ما را در سایت سرم از دست می رود... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : storyofthemurderer بازدید : 80 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 20:44